▫️ادامه 👇
👌در مورد جریان عزیر نبی , برخی از محققین پاسخ دیگری می دهند و معتقدند که عدم درک عزیر نبی از عالم برزخ یک استثناء است و نمی توان با استناد به آن جریان در مورد همه برزخیان حکم صادر کرد و در این رابطه می نویسند :
" سرگذشت عزير نيز از مورد بحث ما خارج است. سرگذشت عزير و نسيان و بىتوجهى او در مرگ موقت، گواه بر نسيان در مرگهاى ممتد كه به روز رستاخيز متصل مىگردد، نمىشود، زيرا ممكن است شيوه برزخ با اين نوع مرگ مختلف باشد.
❕ نكته اختلاف نيز روشن است زيرا هدف از ميراندن «عزير» جز قدرتنمايى و نشان دادن نمونه معاد، چيز ديگرى نبود هدف اين بود كه او نمونه كوچكى از احياى مردگان را مشاهده كند و ببيند كه چگونه خود او پس از يك مرگ صد ساله باز زنده گرديد، و الاغ او نيز حيات مجدد پيدا كرد، ولى غذا و نوشيدنى او دگرگون نگرديد. آغاز سرگذشت و ذيل آن بر اين هدف گواهى روشنى مىدهند. در آغاز آيه درباره عزير چنين مىخوانيم: (بقره/ 259) «گفت: چگونه خداوند اين مردگان را زنده مىكند؟ پس خدا او را صد سال ميراند». در اين صورت از احياى او پس از مرگ كه نمونه معاد است چنين مىفرمايد: «... وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنّٰاسِ...» . (بقره/ 259) «تو را نشانهاى براى مردم قرار مىدهيم».
اتفاقاً يكى از هدفهاى سرگذشت اصحاب كهف نيز همين بود كه امكان معاد را از اين طريق، نمايان و آشكار سازد، زيرا اين نوع خوابهاى عميق همتاى مرگ است و بيدار كردن اين گونه افراد آن هم پس از يك خواب سيصد ساله كمتر از احياى مردگان نيست ولذا پس از شرح سرگذشت آنان مىفرمايد: «وَ كَذٰلِكَ أَعْثَرْنٰا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّٰهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّٰاعَةَ لاٰ رَيْبَ فِيهٰا...» . (كهف/ 21) «اين گونه ديگران را از وضع آنان آگاه ساختيم، تا بدانند كه وعده خداوند حق است و در روز رستاخيز شك و ترديدى نيست».
❕بنابراين، چون هدف از اين ميراندن و خواب كردن فقط نماياندن حقيقت معاد و نشان دادن نمونه كوچك آن بود جهت ندارد كه در اين مدت از وضع خود آگاه گردند، بلكه اگر هم در بىخبرى به سر ببرند، باز هدف تأمين مىگردد.
▫️در حالى كه حيات برزخى دربارۀ افراد، از يك نظر، يك نوع تصفيه و پالايش است. افراد پس از گذراندن اين دوره، از يك رشته آلودگىهاى پاك و پيراسته مىشوند و چنين تصفيهاى هرگز بدون توجه، امكان پذير نيست.
▫️و از نظر ديگر، حيات برزخى، نخستين مرحله براى چيدن ميوه عمل است كه نهال آن در جهان ماده به دست افراد نيكوكار و يا بدكار غرس مىگردد و حياتى كه هدف از آن تصفيه و پالايش و يا چيدن ميوۀ اعمال و ديدن برخى از پاداشها و كيفرها است نمىتواند با غفلت و بىتوجهى همراه باشد.
❕گواه بر اين كه حيات برزخى آغاز شكوفايى ميوههاى اعمال است همان سخنان مجرمان در لحظه قبض روح مىباشد. آنان در اين لحظه با ديدگان خود، عذابها و شكنجههاى برزخى را مىبينند و آنچنان ناراحت مىشوند كه درخواست مىكنند كه مجدداً به دنيا بازگشت كنند و اگر مرگ آنان با غفلت و فرو رفتگى در بىتوجهى توأم بود، درخواست بازگشت بىجهت مىشد. اينك به مفاد آيات زير توجه بفرماييد: «حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ...» . (مؤمنون/ 99) «هنگامى كه مرگ يكى از آنان فرا مىرسد، مىگويد: پروردگارا! مرا برگردانيد شايد در آنچه گذاشتهام كار نيك انجام دهم». آيه حاكى است كه با رسيدن مرگ، پردهها از برابر ديدگان اين گروه كنار مىرود و سرنوشت خود را كه خود سازندۀ آن بودند، مشاهده مىكنند.
«... وَ لَوْ تَرىٰ إِذِ الظّٰالِمُونَ فِي غَمَرٰاتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلاٰئِكَةُ بٰاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذٰابَ الْهُونِ بِمٰا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّٰهِ غَيْرَ الْحَقِّ...» . (انعام/ 93) «اگر ظالمان را در گرداب مرگ مىديدى، در حالى كه فرشتگان دستهاى خود را گشودهاند و (مىگويند) جانهاى خود را خارج سازيد، امروز با عذاب خوار كنندهاى كيفر مىبينيد، به خاطر اينكه دربارۀ خدا سخن غير حق گفتيد».
❕ با توجه به اين آيات و آيات ديگرى كه در اين زمينه وارد شده است مانند عرضه و نشان دادن آل فرعون صبحگاه و عصرگاه بر آتش. براى كسى جاى شك و ترديد باقى نمىماند كه حيات برزخى همراه با پاداش و كيفر است و در چنين حيات كه همراه با جزا است، غفلت و بىتوجهى مفهومى نخواهد داشت. در حالى كه در جريان عزير و اصحاب كهف، جز نماياندن نحوه معاد و تحكيم عقيدۀ عزير و ديگران بر امكان معاد، هدف ديگرى نبود در اين صورت غفلت از زندگى در اين مرحلۀ كوتاه، با ثبوت ادراك و شعور در حيات برزخى منافى نخواهد بود."
📚اصالت روح از نظر قرآن , آیت الله سبحانی , ص 59
🔰
@p_eteghadi 🔰