📌 لبه آشوب چیست؟ 🔹 اما مرز یا لبه آشوب بر اساس معیاری به نام «شدت عملیات» تعریف می‌شود. شدت عملیات نیز حاصل ضرب شتاب در گستره اقدامات جاری در فضای رزم است. بنابراین هر چه سرعت و شتاب اقدامات در فضای رزم افزایش یابد و مقیاس اقدامات نیز گسترده شود، کنترل آنها سخت‌تر می‌شود. 🔹 حال با عبور از مرز آشوب به منطقه آشوب می‌رسیم که شتاب و گستره اقدامات محرک‌ها به حدی بالاست که تقریباً امیدی برای حفظ انسجام نظام خودی و انجام عملیات وجود ندارد. 🔹 در منطقه نظم، شتاب و گستره اقدامات به راحتی قابل کنترل، قابل هماهنگی و قابل اجراست. 🔹 البته حفظ انسجام کاملا بستگی به نوع بازیگر مدافع دارد. اگر بازیگری یکسری ویژگی‌های خاص داشته باشد، می‌تواند در همه حال تعادل رفتاری و انسجام شناختی خود را حفظ کند حتی اگر شتاب و گستره عملیات در فضای مداوماً افزایشی باشد. 🔹 چنین نیرویی نه تنها می‌تواند با محیط پرآشوب رزم سازگاری کند و اصطلاحاً در لبه آشوب قرار گیرد، بلکه حتی به طور عمد با افزودن بر شتاب و گستره عملیات باعث افزایش منطقه آشوب شود و حریف را به درون آن بکشاند پس همواره می‌تواند ابتکار عمل را در تعیین لبه آشوب در اختیار داشته و از این طریق عملیات خود را از راه تحمیل سردرگمی شناختی بر حریف با موفقیت اجرا سازد. 🔹 منطقه یک، منطقه آشوب است که هیچ یک از طرفین قادر به کنترل و هدایت عملیات در این منطقه نیستند. 🔹 منطقه سه، جایی است که دو طرف شتاب و گستره عملیات را در کنترل دارند. 🔹 اما کلید پیروزی در منطقه دو، یعنی قلمروی پیچیدگی و عدم تقارن است به شکلی که یک طرف در منطقه نظم و طرف دیگر در منطقه آشوب قرار دارد. 🔹 حال از حیث موفقیت، هیچ یک توانایی پیروزی در منطقه یک را ندارند؛ منطقه سه هم اساسا توانایی تولید مزیت نسبی برای طرفین ندارد. 🔹 بنابراین همه چیز در منطقه دو اتفاق می‌افتد. اما کسی می‌تواند در این منطقه پیروز باشد که: 1. خودسازمانده، خودهماهنگ، خود یادگیر و خودسازگار باشد. 2. دقت، سرعت و چابکی داشته باشد. 3. درک عمیقی از رویکرد تاثیر محور داشته باشد. 4. ترکیب هم‌افزای فناوری‌های سخت و نرم با هدف تولید نوآوری را پیاده کند. 🔹 بازیگری که این ویژگی‌ها را نداشته باشد یا توانایی تطبیق با محرک‌های محیط را نداشته، در منطقه آشوب غرق می‌شود و یا با طفره رفتن از پاسخ به محرک‌ها، باید شاهد فروپاشی و تسلیم خود باشد. 🔹 آن بازیگری که این توانایی را داشته باشد اما به راحتی می‌تواند شتاب و مقیاس عملیات را فراتر از مرز توانایی حریف افزایش داده، خود را از منطقه آشوب رها کرده و دشمن را در آن جا بگذارد. 🔹 لازم به ذکر است که عملیات فوق محدود به عملیات فیزیکی یعنی انهدام، فرسایش و تصرف نیست بلکه اگر خارج از لبه آشوب دشمن با استفاده از بعد انسانی جنگ عملیات کنیم، شرایط یاس و ناامیدی بر وی تحمیل شده تا جایی که ادامه مقاومت نزد آن بیهوده و عبث خواهد بود پس به سمت تغییر رفتار حرکت کرده که بن مایه عملیات تاثیر محور است؛ اساس یک عملیات تاثیر محور، تغییر رفتار حریف است. 🔹 در تقابل میان بازیگران کلاسیک و نامتقارن، نیروی کلاسیک می‌تواند در یک محدوده خاص زمانی – مکانی، شتاب اقدامات را خارج از تحمل طرف مقابل افزایش دهد.