.
🔺آسیب شناسی پذیرش حوزه های علمیه🔺
🔸بنابر آمار غیر رسمی اعلام شده میزان ورودی حوزه های علمیه از سال 1390 تا کنون حدود 30 الی 40 درصد کاهش داشته است. وقوع این امر توسط برخی از علاقمندان و مسئولان حوزوی به عنوان زنگ خطر قلمداد می شود.
🔹قابل انکار نیست که بی اعتمادی به حوزه به عنوان مسیری برای شکل دادن آینده نوجوانان و جوانان شیعه قطعا تهدیدی جدی قلمداد می شود و باید توسط مسئولان مورد بررسی قرار گیرد.
🔸این نوشته تلاش دارد تا حدی به بررسی موضوع فوق با زاویه ای متفاوت بپردازد که امید است بتواند در مسیر تصحیح برخی اشکالات مفید باشد.
1️⃣ کاهش متقاضیان ورود طبیعی یا نگران کننده⁉️
🔸اگر صرفا به اعداد و ارقام نگاه کنیم ممکن است برداشت دوستان درست بوده و نگرانی عزیزان قابل درک باشد اما به نظر می رسد این نگرانی محصول همین نگاه تک بعدی است.
🔹در بازه زمانی مشابه میزان متقاضیان کنکور سراسری کشور حدود 20 درصد کاهش داشته است که بیانگر کاهش فارغ التحصیل از دوران دبیرستان یا متوسطه و کاهش جمعیتی است که به صورت طبیعی متقاضیان اصلی ورود به حوزه را تشکیل می دهد.
🔸آمار فوق نشان می دهد به صورت طبیعی باید میزان متقاضیان ورود به حوزه های علمیه با کاهش روبرو شود چرا که دایره جمعیتی گروه های متقاضی ورود به حوزه های علمیه کم شده است.
🔹با این تحلیل می توان گفت نگاه صرف آماری برای بیان مشکل صحیح نیست و آمار قابلیت اثبات عدم علاقه را ندارد.
2️⃣ متقاضیان زیاد، خوش بینی بدون نگاه ریشه ای‼️
🔸دومین سوال پیش رو این است آیا بررسی دقیقی روی علل علاقمندی نوجوانان و جوانان در گذشته برای ورود به حوزه انجام شده است؟
🔹آیا می دانیم آنچه باعث می شد تعداد بیشتری از جوانان را به سمت کسوت طلبگی جذب شوند چه امری بوده؟
🔸آیا انگیزه مثبت و شرعی می توان برای اشتیاق متقاضیان یافت یا مثلا از این باب که فرصت تحصیل در دانشگاه های دولتی مهیا نبوده یا توان علمی و استعداد درسی برای ادامه تحصیل در دبیرستان یا دانشگاه موجود نبوده، این تمایل به سمت حوزه شکل گرفته است؟
🔹آیا همین نبود دلیل محکم در انتخاب حوزه علمیه را نمی توان با نشانه هایی چون حجم ریزش طلاب در 6 سال اول دوران طلبگی اثبات کرد؟
3️⃣متقاضیان زیاد، فرصت یا تهدید⁉️
🔸سوال سوم این است که آیا اصل متقاضی زیاد حسن قلمداد می شود که کاهش آن به عنوان تهدید مد نظر دوستان قرار گیرد؟
🔹در حالیکه حوزه های علمیه به دلایل مختلف مالی و نیروی انسانی، ظرفیت تربیت صحیح و برنامه ریزی هدفمند برای آینده طلاب جوان را نداشته و ندارد آیا اینکه تعداد زیادی طلبه وارد حوزه شوند و بدون هدف هر سال نمره قبولی برای عبور از پایه های حوزوی بگیرند را می توان امری مثبت تلقی کرد؟
🔸این امر که در نهایت عموم طلاب تصویر درستی از اینکه چه خدمتی به تشیع و جمهوری اسلامی قرار است انجام دهند در ذهن خود ندارند حسن قلمداد می شود که اکنون بخواهیم از کاهش تعداد ورودی ها به عنوان یک زنگ خطر نام ببریم یا باید گفت توفیق اجباری است که با کاهش حجم ورودی ها بتوان منابع موجود را برای تربیت بهتر و هدفمند جامعه کوچک تر متمرکز کنیم؟
🔴 سه سوال بالا صرفا پرسش هایی بود تا دیدگاه جدیدی نسبت به موضوع مورد نظر در ذهن مخاطبین عزیز شکل گیرد اما با فرض صحت تمام دل نگرانی های مسئولان از کاهش متقاضیان ورود به حوزه باید بررسی کرد چه امری می تواند دلیل عمده و اصلی این واقعه قلمداد شود.
⭕️هویت صنفی و جایگاه اجتماعی
🔹از قدیم الایام وقتی از یک کودک پرسش می شود که شغل مطلوب او در آینده چیست عموما پزشک، مهندس، خلبان، پلیس یا آتش نشان را ذکر می کند.
🔸چرا کودکی که درک درستی از شغل و الزامات آن ندارد ترجیح می دهد بجای مثلا کارمند بانک، رئیس یک اداره، دیپلمات، مالک کارخانه و خیلی امور با عنوان دکتر و مهندس شناسایی شود؟
🔹بخشی از این امر بی شک محصول القائات خانواده برای آینده کودک است اما بخش مهم درک کودکانه او از جایگاه و منزلت اجتماعی این افراد است.
🔸این امر در دوران کودکی خلاصه نمی شود بلکه تصورات هر فرد از جایگاه مطلوب اجتماعی و منزلت مورد نظردر جامعه زمینه ساز تمامی رفتارها من جمله انتخاب مسیر تحصیل و اشتغال است. حجم عظیم ورودی های دانشگاه های پزشکی یا فنی و مهندسی و همچنین رشته های همانند حقوق خود گواه همین مطلب است.
🔹با درک مطلب فوق سوال بنده این است یک طلبه چه جایگاه اجتماعی دارد و منزلت اجتماعی طلاب چه قابلیت رقابتی با دیگر اصناف دارد؟
🔸حجم بالای هجمه های رسانه ای در سال های اخیر علی الخصوص در دورانی که شبکه های اجتماعی راست و دروغ را یکسان جلوه می دهند بزرگترین ضربه را بر منزلت اجتماعی، هویت صنفی و تصور جامعه از گروه روحانیت وارد کرده است.
@pajoheshilam
.