به روایت از مادرشهید: پسرم آقا شهروز🌷، خیلی باخدا و با ایمان بودند خیلی سردار سلیمانی🌷 رو دوست داشتند و عاشق سردار بودند. 🕊🎋🕊🎋 خیلی دلش برای او می سوخت، می گفت سردار شب و روز داره برای ما زحمت می کشه هرجا سردار می رفتند همراهش بودند. پسرم دوتا دختر داشتند، فرزند سوم شون در راه هست می گفت مادر بچه من متولد بشه من اون موقع نیستم باید خودت هوای همسر و بچه هام رو داشته باشی و مراقب شون باشی. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم💐 ۴