📃شعر عارفانه همتی مردانه می‌خواهم ‌که اسمعیل‌وار بر خلیل خویشتن امروز جان سازم نثار عید قربانست و من قربان آن عیدی‌ که هست کوی او دایم بهشت و روی او دایم بهار زان سبب قربان اسمعیل باید شد که او گشت قربان ‌کسی ‌کاو را ز قربانیست عار عار دارد آری از قربانی آن یاری که هست نور هستی از فروغ ذات پاکش مستعار در چنین روزی ‌که اسمعیل شد قربان دوست بهتر از امروز روزی نبود اندر روزگار من به حق قربان اسمعیل خواهم شدکه او عاشق حق بود و عاشق راست قربانی شعار اختیاری نیست عاشق را به ذکر نام دوست عشق اول اختیارست عشق آخر اضطرار کار عاشق این بود کز جان شیرین بگذرد وان دگر معشوق داند کشتنش یا زینهار حرمت ‌او راست ‌کاندر عید قربان تا به‌ حشر این همه قربان ‌کنند از بهر قرب ‌کردگار راستی را عید قربان بهترین عیدست از آنک در نشاط آیند جانبازان عشق از هر کنار شعر قاآنی برین نسبت اگر بالا رود یا به‌کرسی می‌نشیند یا به عرش کردگار     🌾قاآنی🌾 📚کانال پند عارفانه (شعر، نصایح، ادعیه) @pand_arefaneh 🌹