..
یکی از رفقای ابراهیم گرفتار چشمچرانی بود و مرتب بهدنبال اعمال و رفتار غیراخلاقی میگشت.
چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته بودند رفتار او را تغییر دهند.
در آن شرایط که کمتر کسی او را تحویل میگرفت، ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود و حتی او را با خودش به زورخانه میآورد و جلوی بچههای دیگه خیلی به او احترام میگذاشت.
👤مدتی بعد شروع کرد با او صحبت کردن. ابتدا اون رو غیرتی کرد و گفت: "اگه کسی به دنبال مادر و خواهر تو راه بیفته و اونها رو اذیت بکنه چیکار میکنی؟"
😤اون پسر با عصبانیت گفت: "چشماش رو درمییارم". ابراهیم خیلی آروم😌 گفت:"خُب پسر، تو که برای ناموس خودت اینقدر غیرت داری چرا همون کار اشتباه رو انجام میدی"
بعد ادامه داد: "ببین اگه قرار باشه هرکی به دنبال ناموس دیگری باشه که دیگر جامعه از هم میپاشه و سنگ روی سنگ بند نمیشه"
💚 بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حدیث پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را گفت که فرمودند: "چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید"
👈🏻بعد هم گفت: "تصمیم خودت رو بگیر اگه میخوای با ما رفیق باشی باید این گناه رو ترک کنی. "
برخورد خوب و دلائلی که ابراهیم برای او آورد باعث تغییر کلی در رفتارش شد و او را به یکی از بچههای خوب محل تبدیل کرد.
💚 این پسر نمونهای از افراد بسیاری است که ابراهیم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردن های به موقع آنها را متحول کرده بود.
🙂 نام این پسر هماکنون
بر روی یکی از کوچههای محله
نقش بسته است.
📙سلام بر ابراهیم۱، صفحه ۱۷۰
🦋 شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
🌸
#شهید_ابراهیم_هادی
🕊 پرپرواز
@pareparvvaz🪶