فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕕 💠🌷💠 🔰 خاطره ای از شهید حسین پورجعفری از : 🎙️شهید پور جعفری می گفت: 👁️ روزی در منطقه ای در ، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. 💥 همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما! 💥 حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار، گلوله ای نشست کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. باید حتماً از منطقه اطلاع پیدا می کرد. 🚙 بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. 💥 هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و چند نفر شهید شدند!! 👌🏻بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف! 🎙️راویت کننده: سردار حسنی سعدی 🗓️ در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۸ 🌷 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌