💕 داستان کوتاه
"حاکمی" کشوری را "اشغال" کرد به وزیر خود گفت "قوانینی" تنظیم کن تا بتوانیم با آسودگی "غارتشان" کنیم.
فردای آن روز "وزیر" نزد شاه آمد و قوانین را خواند…
۱- "مالیات" ۳ برابر فعلی
۲- "حقوق" ربع عرف بقیه کشورها
۳- "شاه" صاحب جان و مال همه مردم است
۴- "آروغ زدن" ممنوع!
شاه گفت: "بند چهارم" چه معنی دارد؟!
وزیر: بند چهارم "سوپاپ اطمینان" است، بعدا متوجه معنی آن خواهید شد!
"جارچیان" قوانین را اعلام کردند، ملت گفتند:
این که "جان و مال" ما از آن شاه باشد توجیه دارد چون ایشان "صاحب قدرت" است؛ ولی یعنی چه نتوانیم آروغ بزنیم!؟
مردم برای اینکه از "امر شاه" نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه آروغ می زدند و می گریختند، جلسات شبانه آروغ برگزار میکردند و هر گاه آروغ می زدند احساس میکردند که کاری سیاسی انجام میدهند!
ماموران هم مدام در حال "دستگیری" افراد آروغ زن!! بودند و گاهی به منازل و رستورانها "یورش" میبردند و آروغ زنها را "دستگیر" میکردند…!
روزی شاه به وزیر گفت:
الان معنی "سوپاپ اطمینانی" که گفتی را میفهمم!
شما این کار را کردید مردم "حواسشان" پرت شود و هیچکس به ۳ قانون اول "توجهی" نکند!
❄️⛄️🌨⛄️❄️