#شهید_ابراهیم_هادی
شهید هادی کجا و من کجا؟
مذهبی بودم،
کارم شده بود چیک و چیک📸
سلفی و یهویی...
عکسهای مختلف با
#چادر و
#روسریلبنانی!
من و دوستم یهویی توی کافیشاپ
من و زهرا یهویی
#گلزارشهدا... !!
من و خواهرم یهویی... !!!
عکس لبخند با
#عشوه های ریز دخترانه...
دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکسها...😔
#کامنتهایم یکی در میان احسنت و فتبارک الله...
#دایرکتهایم پر شده بود از تعریف و تجمیدها...
از نظر خودم کارم اشتباه نبود
چرا که حجاب داشتم ،
#حجاب_برتر
کم کم در عکسهایم رنگ و لعابها بالا گرفت☺️
تعداد
#مزاحمها هم خدا بدهد برکت!
کلافه از این صف طویل مزاحمت...😓
یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!؟!؟!؟!
چشمم خورد به کتابی📚
رویش نشسته بود
#خروارها_خاک_غفلت...
فوت کردم و خاکها پرید از هر طرف...
📖«
#سلام_بر_ابراهیم» بود عنوان زیر خاکی من.
"
#ابراهیم_هادی" خودمان...
همان گل پسر
#خوشتیپ
#چارشانه
#هیکل روی فرم
#اخلاق ورزشی
شکست
#نفس خود را...
شیک پوشی را بوسید و گذاشت کنج خانه...
ساک ورزشیاش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی!
رفتم سراغ
#ایسنتا و پستها
نگاهی انداختم به کامنتها؛
۸۰ درصدش جنس
#مذکر بود !!!
با احسنت ها و درودهای فراوان!!!
لابه لای کامنتها چشمم خورد به حرفهای
#نسبتابودار برادرها!
دایرکتهایم که بماند!
⚡️عجب لبخند ملیحی...
⚡️عجب حجب و حیایی...
انگار پنهان شده بود پشت این حرفهای نسبتا ساده؛
💥عجب هلویی...
💥عجب قند و نباتی، ای جان!
از خودم بدم آمد😔
شرمسار شدم از این همه عشوه و دلبری...
#شهید_هادی کجا و من کجا😥
باید نفس را قربانی میکردم...
پا گذاشتم روی نفس و خواستم کمی بشوم شبیه ابراهیم و ابراهیمها...
🌷 دعا میکنم اگر تا حالا این
#کتاب رو نخوندین، توفیق خوندنش نصیبتون بشه.