۴ 🔺فقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْك؛ پس اى خداوند به سوى تو فرار كردم. 🔰گويا انسان دشمنانى دارد كه او را تهديد مى‌كنند و او مى‌خواهد از چنگ آنان فرار كرده و به نقطه‌اى در جهت عكس حركت دشمن به سرعتْ حركت كند. 🔸بايد ديد ما چه دشمنانى داريم كه از چنگ آن‌ها به سوى خداوند فرار مى‌كنيم. ✅بی ترديد خداوند جسم نيست تا در يك طرف قرار بگيرد و دشمن در طرف ديگر، اين فرار روحى و قلبى و معنوى است. 🌐عواملى وجود دارند كه مى‌خواهند ما را به طرف مخالف پروردگار جذب كرده و پايين بكشند پس بايد نيرويى صرف كرد تا همانند موشك‌هايى كه از جاذبه زمين فرار مى‌كنند، ما نيز از نيروى مخالف فرار كرده و در فضاى ديگرى قرار گرفته، به سوى خداوند برويم. ❇️در هر مرحله، عوامل بازدارنده بيش‌تر شده و داراى جاذبه‌هاى بيش‌ترى مى‌شوند، درست مثل دانش‌آموزانى كه در هر مقطع تحصيلى، با امتحانات متفاوت و پيچيده‌ترى مواجه مى‌شوند. ما نيز در مرحله نخست، با واجبات و محرماتى روبه‌رو هستيم كه در مرحله بعد تشخيص آن واجبات و محرّمات پيچيده مى‌گردد و در مراحل بعدى پيچيده‌تر مى‌شوند تا جايى كه ممكن است انسان بين واجب و حرام نتواند فرق بگذارد و يا ترديد پيدا كند كه آيا فلان عملْ واجب يا حرام است. منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۲۲-۲۴ @darshainabazqoran