#نهج_البلاغه
آفرینش خداوند
لَمْ يَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِيكٍ مُكَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ وَ لَكِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ. لَمْ يَحْلُلْ فِي الْأَشْيَاءِ فَيُقَالَ هُوَ [فِيهَا] كَائِنٌ وَ لَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ. لَمْ يَؤُدْهُ خَلْقُ مَا ابْتَدَأَ وَ لَا تَدْبِيرُ مَا ذَرَأَ وَ لَا وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ، بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ. الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ.
خداوند مخلوقات را نيافريده، تا پايه هاى حکومت خود را تحکيم بخشد و نه براى بيم از حوادث آينده بوده و نه براى اين که در مبارزه با همتاى خود، ياريش دهند و نه به خاطر اين که از فخر و مباهاتِ شريکانِ فزون طلب و مخالفانِ برترى جويى، جلوگيرى نمايد; بلکه همه آنها مخلوق او هستند و در سايه لطفش پرورش مى يابند و بندگانى خاضع اند. در موجودات حلول نکرده تا گفته شود: در آنها (محصور) است و از آنها فاصله نگرفته تا گفته شود: از آنان جداست.
آفرينش موجودات در آغاز بر او سنگين نبوده است، (و در ادامه راه) از تدبير آنچه ايجاد کرده است باز نمانده، و عجز و ناتوانى، او را از آفرينشِ (جديد) باز نداشته است. در آنچه فرمان داده و مقدّر ساخته، ترديدى به او راه نيافته (تا در کار خود شک کند) بلکه فرمانش متين، و علمش محکم، و کارش صحيح و بى خلل است. او کسى است که (همگان) در بلاها و مشکلات چشم اميد به او دوخته اند و در نعمت ها از او بيم دارند. (که مبادا کفران، مايه سلب نعمت گردد).
#پایان_خطبه۶۵