〰〰〰〰🇮🇷🕊🍃
استاد قرائتی حفظه الله
سوره بقره
«3» الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ
(متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.
🍃🕊نکته ها :
قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مىكند: عالم غيب «2» و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مىكنند كه برايشان محسوس باشد.
حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمىبينند، به او ايمان نمىآورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» «3» ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم.
اين افراد دربارهى قيامت نيز مىگويند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «4» جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مىكنيم، جهان ديگرى نيست، مىميريم و زنده مىشويم و اين روزگار است كه ما را از بين مىبرد.
چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشتهاند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مىدانند و مىخواهند همه چيز را از طريق حواسّ درك كنند.
«1». هدايت داراى مراحل و قابل كم و زياد شدن است. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»
«2». غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است.
«3». بقره، 55.
«4». جاثيه، 24.
جلد 1 - صفحه 49
متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست.
🍃🕊پیام ها :
1- ايمان، از عمل جدا نيست. در كنار ايمان به غيب، وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است. «يؤمنون ... يقيمون ... ينفقون»
2-اساسىترين اصل در جهانبينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»
3- پس از اصل ايمان، اقامهى نماز و انفاق از مهمترين اعمال است. «يُؤْمِنُونَ ... يُقِيمُونَ ... يُنْفِقُونَ» (در جامعهى الهى كه حركت وسير الى اللّه دارد، اضطرابها و ناهنجارىهاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مىيابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانىهاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مىگردد.)
4- برگزارى نماز، بايد مستمر باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» (فعل مضارع بر استمرار و دوام دلالت دارد.)
5- در انفاق نيز بايد ميانهرو باشيم. «1» «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
6- از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و ...) به ديگران انفاق كنيم.
«مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» «2» امام صادق عليه السلام مىفرمايد: از آنچه به آنان تعليم دادهايم در جامعه نشر مىدهند. «3»
7- انفاق بايد از مال حلال باشد، چون خداوند رزق «4» هر كس را از حلال مقدّر مىكند. «رَزَقْناهُمْ»
«1». «مِمَّا»، (مِن ما) است و يكى از معانى «من» بعض است. يعنى بعضى از آنچه روزى كردهايم- نه همه را- انفاق مىكنند.
«2». در اينگونه موارد كلمه «ما» به معناى هر چيز است.
«3». بحار، ج 2، ص 17.
«4». «رزق»، به نعمت دائمى كه براى ادامهى حيات طبق احتياج داده مىشود، اطلاق مىگردد وقيد تداوم و به اندازهى احتياج، آن را از مفاهيمِ احسان، اعطاء، نصيب، انعام و حظّ، جدا مىكند. التحقيق فى كلماتالقرآن، ج 4، ص 114.
جلد 1 - صفحه 50
8- اگر باور كنيم آنچه داريم از خداست، با انفاق كردن مغرور نمىشويم. بهتر مىتوانيم قسمتى از آن را انفاق كنيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
🍃🕊🇮🇷〰〰〰〰〰〰〰