🕊﷽🕊 〰〰〰〰️〰️〰️〰️🇮🇷🕊🍃 استاد قرائتی حفظه الله سوره انفال وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32» و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگ‌هايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور. وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «33» و (لى) تا تو در ميان مردمى، خداوند بر آن نيست كه آنان را عذاب كند، و تا آنان استغفار مى‌كنند، خداوند عذاب كننده‌ى آنان نيست. 🍃🕊نکته ها : اين‌گونه نفرين‌ها، يا از شدّت تعصّب و لجاجت است و يا براى عوام‌فريبى. بر خود نفرين مى‌كنند تا مردم ساده‌دل احساس كنند كه آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است. پس از تعيين حضرت على عليه السلام به امامت از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه به فرمان خداوند در غدير خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن كنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمان‌بن حارث كه از منافقان بود، نزد پيامبر آمده، گفت: ما را به توحيد، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زكات، دستور دادى پذيرفتيم، حالا هم اين جوان را امام ما قرار داده‌اى؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «به فرمان خدا بود». او از شدّت ناراحتى به خود نفرين كرد و در نفرين، همين آيه را خواند. امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود كه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند و آيات اوّل سوره‌ى معارج نازل گرديد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» با توجّه به اين‌كه در آيه‌ى بعد، كفّار مكّه به عذاب تهديد شده‌اند، معلوم مى‌شود كه منظور از نفى عذاب در اين آيه، برداشته شدن عذاب عمومى از مسلمانان به بركت وجود شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است، مثل عذاب‌هاى اقوام پيشين، وگرنه اشخاصى در موارد خاصّى گرفتار عذاب الهى شده‌اند. مانند: نعمان‌بن حارث در آيه‌ى قبل. در احاديث آمده است كه خداوند به خاطر وجود برخى افراد پاك و علماى ربّانى، سختى و عذاب را از ديگران برمى‌دارد. چنانكه در ماجراى قلع و قمع قوم لوط، حضرت ابراهيم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِيها لُوطاً» يعنى آيا با وجود يك مرد خدايى در منطقه، آنجا را نابود مى‌سازيد؟! فرشتگان گفتند: ما مى‌دانيم كه لوط در آنجاست و به او دستور داديم تا از آنجا خارج شود. يا حضرت على عليه السلام پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «يكى از دو امان از ميان ما رفت، أمان ديگر را كه استغفار است حفظ كنيد». و يا در روايت مى‌خوانيم امام رضا عليه السلام به زكريا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! كه خداوند همان گونه كه به واسطه‌ى امام كاظم عليه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطه‌ى‌ وجود تو نيز بلا را از آن شهر دور مى‌كند». پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «مرگ و زندگى من براى شما خير است؛ در زمان حياتم خداوند عذاب را از شما بر مى‌دارد و پس از مرگم نيز با عرضه‌ى اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خير مى‌شويد. «امّا فى مماتى فتعرض علىّ اعمالكم فاستغفر لكم» نافرمانى و انجام بعضى گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهى است، و راه جبران آن توبه و استغفار است. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» چنانكه در دعاى كميل مى‌خوانيم: «اللّهم اغفر لى الذنوب الّتى تنزل البلاء» وهمان گونه كه خداوند در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‌ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» تا وقتى كه مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاك نمى‌كند. 🍃🕊پیام ها: 1- گاهى تقدّس‌نمايى و سوگند يادكردن، از حربه‌هاى دشمن براى فريب مؤمنان است. اللَّهُمَ‌ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً ... 2- عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضايت به نابودى خويش پيش مى‌برد. 3- برخى از مخالفان پيامبر، به خدا و تأثير او در هستى و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ‌ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا ... أَوِ ائْتِنا ... 4- وجود پيامبر صلى الله عليه و آله و مردان خدا، مايه‌ى امان براى اهل زمين است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» 5- استغفار، مانع بلاست. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (برگشت از كفر و الحاد نيز نوعى استغفار است.) 6- توبه و استغفار، اهميّت ويژه‌اى نزد خدا دارد، چنانكه سرنوشت امّتى را نيز تغيير مى‌دهد. «وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» 🍃🕊🇮🇷〰〰〰〰〰〰〰