┄┅┅┄❁﷽❁┄┅┅┄
استاد قرائتی حفظه الله
سوره حشر
كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِيباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «15»
(مَثَل يهود بنى نضير) مَثَل كسانى است كه چندى قبل از آنان بودند (و با وعدههاى منافقان اغفال شدند) و تلخى و ناكامى انحراف خود را چشيدند و برايشان عذاب دردناكى است
كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «16»
(فريب اهل كتاب از منافقان،) مثل (اغفال) شيطان است آنگاه كه به انسان گفت: كافر شو، پس چون كفر ورزيد، گفت: من از تو تبرّى مىجويم، من از خداوندى كه پروردگار جهانيان است مىترسم.
فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «17»
پس سرانجام آن دو، (شيطان و منافقان كافر) آن است كه آن دو جاودانه در آتشند و اين كيفر ستمگران است.
┄┅❁📖نکته ها :
«وَبالَ» به معنى عواقب سوء يك امر است.
مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نمىشود ولى يهوديان بنىنضير، فريب وعدههاى منافقان را خوردند و فكر نكردند كه اين منافقان، چندى قبل همين وعدهها را به يهوديان بنىقينقاع دادند و وفا نكردند.
اين آيه در ادامه آيه قبل، منافقان را به شيطان تشبيه كرده است كه همواره به مردم وعده مىدهد، ولى وعدههايش جز فريب نيست. چه بسيارند افراد و حكومتهاى شيطان صفت كه وعدههايى به وابستگان خود مىدهند، ولى روز خطر آنان را به حال خود رها مىكنند.
شيطان، هر كس را به گونهاى گمراه و از راه به دور مىكند:
عابد بنىاسرائيل از راه عبادتش به گناه گرفتار مىشود.
قارون به علم و مديريّتش مغرور مىشود. «عَلى عِلْمٍ عِنْدِي»
بلعمباعورا با داشتن اسم اعظم به سراغ هوسهاى خود مىرود. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها»
سامرى به علم و هنر خود مغرور مىشود. «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا»
يكى به مال و ثروتش مغرور مىشود. «فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ»
ديگرى به فرزندان پسر. «وَ بَنِينَ شُهُوداً»
ديگرى به حكومت. «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ»
و ديگرى به تجهيزات و برج و بارو. «جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ» «8»، «تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً»
شباهتهاى منافقان با شيطان
1. هر دو دشمن انسان هستند: «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»، «هُمُ الْعَدُوُّ»
2. هر دو مردم را به فحشا و منكر مىخوانند: «يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ»
3. از هر دو بايد دور شد: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» «فَاحْذَرُوهُمْ»
4. هر دو چند چهره و ظاهر فريبند: كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ ... قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ، «وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ»
5. هر دو با شعار خيرخواهى، اغفال مىكنند: «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ» ، «قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
6. جايگاه هردو دوزخ است: «أَنَّهُما فِي النَّارِ» ، «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»
┄┅❁📖پیام ها :
1- در شناخت افراد و گروهها، به سابقه آنها مراجعه كنيد. «كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
2- رهبر جامعه، بايد از تاريخ اقوام و گروهها آگاه باشد. «كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
3- در تبليغ و تربيت، از نمونههايى استفاده كنيد كه آشنايى مردم با آن آسانتر باشد. «قَرِيباً»
4- تلخىهاى مادى، پرتوى از كيفر كفّار است. «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ»
5- تاريخ داراى قانون و سنتهاى ثابت است. كفّار اگر راهى را رفتند، مزه تلخ آن را چشيدند، شما هم اگر آن را برويد، خواهيد چشيد.
6- تلخىها و شيرينىها، نتيجه عملكرد خود ماست. «وَبالَ أَمْرِهِمْ»
7- همكارى با منافقان، هم در دنيا عذاب دارد و هم در آخرت. «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
8- براى اثبات مطلب يا نفوذ بيشتر در مخاطب، مىتوان از چند نمونه و تجربه استفاده كرد. كَمَثَلِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ... كَمَثَلِ الشَّيْطانِ
9- وسوسهها و تحريكات منافقان، نمونهاى از وسوسههاى شيطان است.
10- شيطان، فقط دعوت به انحراف مىكند، اين انسان است كه با اختيار خود، انحراف را مىپذيرد. اكْفُرْ ... فَلَمَّا كَفَرَ
11- شيطان، رفيق نيمه راه است. «اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ»
12- كار انسان بىدين به جايى مىرسد كه شيطان هم از او برائت مىجويد. «إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ»
13- شيطان و منافقان، خوف از خدا را توجيهى براى خلف وعده و يارى نكردن خود قرار مىدهند. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ» سرانجام نفاق و كفر، آتش جاودان است
┄┅┅┅┅┄❁📖❁❅┄┅┅┅┅┄❅❁┄┅┅┅┅┄