〰〰〰〰〰🌷🍃
استاد قرائتی حفظه الله
سوره قلم
بِسْمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ «1» ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ «2» وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ «3» وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ «4»
نون. به قلم و به آنچه مىنويسند سوگند. كه تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار ديوانه نيستى. و همانا براى تو پاداش بىپايان است. و حقّاً كه تو بر اخلاق بزرگى استوارى.
🍃🌷نکته ها :
«مَمْنُونٍ» اگر از «من» به معناى قطع باشد، به معناى پاداش بى انقطاع است و اگر از «منت» باشد به معناى آن است كه الطاف الهى بدون منّت است. ظاهرا معناى اول منظور باشد، زيرا به رخ كشيدن نعمت از جانب خداوند عيب نيست، بلكه انگيزهاى براى شكر و اطاعت از او مىشود.
نقش قلم از نقش زبان، شمشير، درهم و دينار، شهرت و فرزند بيشتر است. زيرا قلم تجربه قرنها را به هم منتقل مىكند و فرهنگ را رشد مىدهد. افراد را با قلم مىتوان خواب يا بيدار كرد. ملّتى را مىتوان با قلم، عزيز يا ذليل كرد. قلم يك فرياد ساكت است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاريخ است.
سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است.
رابطه با قلم رابطه با علم است. در ميان تمام صداها، سه صدا امتياز دارد: صداى قلم دانشمندان، صداى پاى مجاهدان و صداى چرخ ريسندگان. آرى، امّتى عزيز است كه علم و قدرت و اقتصادش پويا باشد و اگر امروز بخواهيم اين سه صدا را نقل كنيم، بايد بگوييم:
صداى چاپخانه، توپخانه و كارخانه، يعنى قدرت فرهنگى، نظامى و اقتصادى.
قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. در حديث مىخوانيم: «قيدوا العلم بالكتابة»
كسى به قلم و نوشته سوگند ياد مىكند كه در تمام عمرش يك سطر ننوشت: «لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ»
🌷به قول حافظ:
*نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموز صد مدرّس شد*
در نسبت جنون به افراد برجسته تعجب نكنيد، قرآن مىفرمايد: «كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» هيچ پيامبرى به سراغ مردم نيامده، مگر آنكه به او گفتند: ساحر يا ديوانه است.
پاداشهاى الهى را ساده ننگريد. «أَجْرٌ كَبِيرٌ» *، «أَجْرٌ عَظِيمٌ» *، «أَجْرٍ كَرِيمٍ» *، «أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» *، «أَجْراً حَسَناً» *، «أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» *
🍃🌷پیام ها :
1- سوگند به قلم به جاى سوگند به بيان، تشويق سوادآموزى و مقام دانش پژوهى است. (مبارزه با بيسوادى و ترغيب به نوشتن و خواندن از برنامههاى اولويّت دار اسلام است.) (والقلم و ما يسطرون)
2- عصمت و مصونيّت پيامبر در سايه لطف الهى است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»
3- آنچه در برابر فشار تهمت، انسان را پايدار مىكند توجه به لطف و پاداش الهى است. «إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»
4- اگر از پاداش مردم چشم پوشى كنيم، به پاداش هاى پايدار الهى مىرسيم.
«لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»
5- پاداش ابدى براى كسى است كه خُلق او عظيم باشد. لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ .... لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ
6- تسلّط بر اخلاق عظيم، مقارن تسلط بر راه مستقيم است. «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» و در جاى ديگر مىفرمايد: «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
7- كمالات پيامبر با او عجين است، و او بر آنها تسلط دارد. «لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»
8- دفاع از شخصيتهاى مذهبى كه مورد تهمت و تحقير قرار مىگيرند، لازم است. «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ- إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»
« والحمدلله رب العالمین »
🍃🌷〰〰〰〰〰〰〰〰