📮 🔅 مراسم که تموم شد، برگشتم خونه. چند ساعت بعد، یکی از مربی‌ها توی گروه نوشت: «توی یکی از حلقه‌ها، به بچه‌ها گفتم نقاط قوت و ضعف‌تون‌رو بنویسید.» عکس یکی از برگه‌ها را گذاشته بود. نوجوان ۱۲ ساله توی ستون نقاط قوتش نوشته بود: «جلوی ضالم وایمیسم حتی اگر زورش بیشتر باشه.» حالا دیگر به جای فکر کردن به کار خوب خیالی که پیش خدا داشتم و هوا بَرَم داشته بود که بابت همان دعوت شدم، مونولوگ حاجی گرینوف توی اخراجی‌های ۱، با کمی تغییر، روی مخم رژه می‌رفت: «خدایا تو دیگه کی هستی؟ من رو با این همه ادعا کشوندی... کشوندی این‌جا، تا جلوی این بچه‌ها رومو کم کنی؟ قبول! تو بردی.» 🔺روایتی از اعتکاف دانش‌آموزی پایگاه شهدا از ناحیه شیراز استان 🆔 ••✾@peickesaba✾•• ••✾پاتوقِ‌صالحینِ‌بصیرِ‌ایران‌اسلامی✾••