✴️دیداری تشریفاتی در سنگاپور / بخش یکم
🔸روز گذشته، بهزعم بسیاری روزی مهم در تاریخ قرن بیست و یکم بود، روزی که بهنظر آخرین بازمانده از تفکرات کمونیستی به دیدار نماد امپریالیسم رفت تا دو طرف با هم آشتی کنند! نشست رئیسجمهور امریکا و رهبر معظم کره شمالی در کشور سنگاپور، به هر شکل که به آن نگاه شود، یک دیدار مهم بهشمار میرود، اما تاریخی بودن آن زمانی قابل تاکید است که نتایج ملموسی داشته باشد و طرفین به یک توافق اجرایی کامل برسند، در غیر این صورت، این دیدار کاملا تشریفاتی بهشمار میرود. این ملاقات که با تبلیغات و هیاهوی رسانههای حامی رئیس جمهور امریکا همراه شد، اما سوالات بسیاری را در ذهن بسیاری از مردم جهان، بهویژه کشورمان ایجاد کرده است، اینکه چرا کره شمالی باید تسلیم امریکا شود؟ مگر آنها بمب اتم نداشتند، موشکهایشان به امریکا نمیرسید، ارتشی قوی نداشتند؟ و سوالاتی از این قبیل که پاسخ گفتن به آن آسان هم نیست.
🔸به باور من، کمونیسم روز گذشته به شکل نهایی و پس از یک قرن تلاش و تقلا برای ماندن و بقا، از امپریالیسم شکست خورد تا ثابت شود که این تفکر و شیوه حکومتداری پتانسیلهای لازم را برای مردمداری و ایجاد شرایط لازم جهت رفاه ندارد. هر چند بر این باورم که این بار امپریالیسم (ترامپ نماد امپریالسم است و نه لیبرالیسم) بیش از کمونیسم نیاز به این دیدار داشت. در سال 1917 بلشویکهای روس با حمایت مستقیم آلمان، حکومت چند صدساله تزارها را برانداخته و نخستین حکومت اشتراکی جهان را بنیان گذاشتند تا «رفیق»ها یکی پس از دیگری در دیکتاتوری پرولتاریا یکی از خونینترین صفحات تاریخ بشر را رقم بزنند. لنین و پس از او، پیشبینی دقیق مارکس در سال 1875 در کتاب «نقد برنامه گوتا» را به واقعیت تبدیل کردند، هر چند منظور مارکس از دیکتاتور پرولتاریا، دیکتاتوری در تعریف سیاسی امروز نبود و به هژمونی طبقه کارگر ارتباط داشت، اما درست همان دیکتاتوری پیشین شد.
🔸یکصد سال بعد، آخرین بازمانده از حکومت مارکسیستهای آرمانخواه در شرقیترین بخش آسیا در برابر فشارها دیگر نتوانست کمر راست کند و دست به یک انتخاب سخت برای فرصتسازی جهت بازسازی درونی خود زد. این انتخاب سخت، به عوامل بسیاری وابسته بود که برشمردن همه آنها در اینجا سخت و شاید هم در توان نویسنده نباشد. کره شمالی و کوبا، آخرین کشورهایی بودند که در آن آرمانها و خواستههای مرام کمونیستی به شکل دقیق اجرا میشد. هر دو کشور در سالهای حیات شوروی سابق، اوضاع بسیار مناسبی داشتند. مسکو در آن زمان تلاش میکرد تا با هزینهکرد 12درصد از درآمد ناخالص ملی خود، متحدان اقماریاش در همه جهان را حفظ کند و به زبانی دیگر، علاوه بر مبحث امنیت، برایشان هزینه میکرد. فروپاشی شوروی، حیات بسیاری از کشورها و حتی احزاب کمونیستی جهان به پایان خود نزدیک کرد، در این میان کوبا شانس آورده بود که در یک محیط خاص قرار داشت و چپگراهای امریکای لاتین به کمکش شتافتند، اما باوجود حمایتهای اروپا، رائول کاسترو هم در برابر امپریالیستها کم آورد.
🔸کره شمالی این شانس را نداشت، پس از پایان شوروی، سران پیونگیانگ کمربندها را محکمتر کرده و سیمخاردارها را بلندتر کرده و در نهایت دو دستی به آغوش برادر بزرگتر خود، چین افتادند که میخواست از همسایه پرچانه خود در برابر لیبرالهایِ همسایه متحدِ رقیب، یعنی امریکا لولویی بسازد و به معامله با آنها برخیزد. اما کره شمالی برای چینیها هم پرهزینه بود. در حالی که چینیها از دهه 1980 و پس از درس گرفتن از حادثه میدان تیانآنمن در سال 1989 که دلیل عمدهاش فساد گسترده اقتصادی، نبود عدالت اجتماعی و سوءاستفاده سران بلندپایه کشور از قدرت بود، دست به اصلاحات گسترده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زدند، نمیتوانستند بیش از این برای کرهشمالی هزینه کنند. چینیها بارها و بارها برای بقای کره و معاف کردن این کشور از تحریمها تحرکات بسیاری کردند، حتی همین چند سال پیش بود که با امریکاییها بر سر خرید محصولات پتروشیمی ایران معامله کردند تا کاخ سفید دست از سر کیم جوان بردارد، اما زمان به سر آمده بود.
🔸چینیها که سه دهه پس از شروع اصلاحات اقتصادی و سیاسی، تقریبا فقط در حوزههای خاص مرام کمونیستی را حفظ کردهاند، میخواهند نقش جدیتری را در جهان بازی کنند. این نقشآفرینی به شدت با تخطئه و مسخره غربیها روبهرو شده و دلیل عمده آن نیز حمایت اقتصادی و سیاسی پکن از پیونگ یانگ است. این موضوع را سالهاست که چینیها فهمیدهاند. در مذاکرات پیشین شبهجزیره، همواره این چینیها بودند که مقامات کرهشمالی را ناچار به حضور در مذاکرات کرده و حتی تضمینهای لازم را هم میدادند.
صالحین ویژه( فعالین سیاسی و فرهنگی)
به ما بپیوندید:🌸
سروش
👉
https://sapp.ir/salehinrasad
ایتا
👉
https://eitaa.com/salehinrasad