عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌱-
خسته از مدرسه بر میگشت، وقتی میگفتم خسته نباشی، دستانم را میبوسيد و در آغوشم میگرفت و میگفت: مامان خیلی دوستت دارم:) شما از صبح تا حالا زحمت كشيديد، من كه كاری نكردم، از حالا به بعد نوبت منست شما بريد استراحت كنيد!
#شهیده_راضیهکشاورز
♥️🌱