🥀🥀 هر کاری میکردن دکترا سید به هوش نمی ‌اومد. اگر هم می اومد یه یازهرا (س) میگفت؛ دوباره از هوش میرفت . کمی آب زمزم با تربت به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبای سید . چشماشو باز کرد وگفت: این چی بود؟ گفتم: آب... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کارو نکن..! من با مادرم تو کوچه های مدینه بودیم، تازه راز یازهرا(س) گفتناشو فهمیدم . 🌷شهید سیدمجتبی علمدار🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 تکاوران‌جنگ‌نرم 🚩قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۵ کربلا🚩 🍃🍃🍃