♨️ ماجرای جالب و عجیب قصاب و قتل دختر مردی بود که قصابی داشت ... در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ... به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند و او را متهم به کشتن آن زن نمودند ،هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است حرفش را باور نکردند ...و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ...مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ... ادامه ماجرا در کانال زیر 👇↯ https://eitaa.com/joinchat/4183556176Cadc4dcc268