دل نوشته های یک دختر چادری🌺🌺🌺🌺 کنار هردختری که رد می شد یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ... - یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود! - یک آن دیدم مقابل من است نفسم حبس شد چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ...  حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ... خدایا ممنون بابت این سپرِ بلا از لاک جیغ تا خدا،بانوی مهتاب در سروش https://sapp.ir/banomahtab ازلاک جیغ تا خدا ،بانوی مهتاب در ایتا http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f نشر مطالب صدقه جاریه هست