🔴 کودکی که امام رضا(ع) شفایش داد
💠 ۲۱ فروردین ماه سال 78 بود که کینه ای که سال ها از او به دل گرفته بودند، کار خودش را کرد. عملیات طراحی شده برای ترور او به وقوع پیوست و علی صیاد شیرازی به یاران شهیدش پیوست.
🔹...کودکش علی هر روز تحلیل می رفت و تا صبح گریه اش بند نمی آمد. مادر سر در نمی آورد چرا فرزندش دچار تشنج شده است، تا این که اتفاقی افتاد.
🔸آن روز عاشورا بچه در بغل همراه زنان دیگر در یکی از خیابان های نزدیک حرم، به تماشای دسته های سینهزنی ایستاده بود، ناگهان صدای گریه کودک برخاست اما دنباله صدا درنیامد. لحظاتی گذشت، دهان بچه هم چنان باز بود، نفسش بند آمده بود و رنگش هر لحظه کبود و کبودتر می شد. جیغ زنها بلند شد، زنی بچه را از دست مادر قاپید و صورت کوچک او را زیر سیلی گرفت. باز خبری نشد، مادر شنید: طفلکی تمام کرد، خفه شد!
🔹 چشمهایش سیاهی رفت و به زمین افتاد. دید در مجلس عزاداری است. کسی روی منبر نشسته و روضه می خواند. در بالای مجلس سیدی نورانی است که با دست به او اشاره می کند: پیشآ!
🔹عزاداران راه باز کردند تا او رسید به نزدیکی های آن سید نورانی، که حالا می دانست امام رضاست. امام دعایی خواند و بعد گفت: تو نگران علی نباش!
🔹به صدای گریه فرزندش چشم گشود. بوی کاهگل خیس به مشامش رسید، صدای صلوات زن ها بلند شد، بچه را که به بغل گرفت و بر سینه اش فشرد، اشک امانش نداد، به طرف گنبد طلایی برگشت و گفت: آقاجان من را ببخش، بیادبی کردم!
🌹
تا دو روز بچه تب داشت اما مادر هیچ نگران نبود و میدانست نگهدار علی کسی دیگری است
✍ کتاب در کمین گل سرخ
💠کانال
#پلاک:👇
🌐
@pelakdez