✍دوازدهم آبان سالروز شهادت بسیجی شهید سید روح الله عجمیان هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... 🔹قلم هرگز قادر نخواهد بود رنج و اشک و سوز جگر مادر و پدر شهید را پوشش دهد اصلا واژه ها فرارند ذهنم و چشمم را هر چه قدر هم بخواهم نمی توانم روی درد پنهان در چشم های پدر دلاور مرد لر و شیر زن صاف و ساده که از داغ روح الله شان قامت که خمیده نه جز جز اعضای بدن و جگرشان با هر ضربه و لگد ناجوانمردانه هر لحظه همچون آتشی گداخته زبانه می کشد ببندم. 🔸از درد دستها و دلسوخته مادری که شب ها خواب را از چشم هایش ربوده و روزها را ثانیه شماری می کند برای آمدن روح الله که بگوید مادر من آمدم... 🔹گر چه او برایم تعریف نمود هر لحظه روح الله را همراه و کنار خود می بینم اما چه کنم از درد دلتنگی مادر است او... 🔸طاقت زخم شدن گوشه ناخن بچه امان را نداریم اما چگونه تاب بیاورد جسم چاک چاک جگر گوشه اش را که تمام لحظات او را با تنگ دستی و در خانه های مستأجری مردی بار آورد برای ماندن پای آرمانهای روح الله آرمانهای امام انقلاب و اسلام به راستی از دامن زن مرد به معراج می رود. 🔹روح الله عاشق و لایق شهادت و در به در آن بود روزگاری آن را در سوریه و سیستان و اردوهای جهادی می جست اما خدا خواست او را سربلندتر گرداند او برای امنیت مردم در شهر خودش جانش را فدا نمود شهادت عزت و افتخار است. 🔸الحمدالله توفیق دیدار و همنشینی با پدر و مادر لر و مهمان نواز شهید عجمیان را داشتم. صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. (لشکر مردمی بانوان حضرت زینب کبری س مازندران)