❇️ در مورد این شهید هم یکی از اقوامشون مطلب عجیبی رو مطرح کردن. 🔶 ایشون گفتن که یه شب خونه پدر این شهید دعوت بودیم و شب همونجا خوابیدیم. این خانواده یه برادر معلول هم داشتن که مادر شهید به سختی از اون معلول و نابینا نگه داری میکردن. 🌷 بعد این بنده خدا میگفت نصف شب دیدم پدر شهید ایستاد برای نماز شب و گریه و دعا. مادر شهید توی یه اتاق دیگه مشغول نماز شب بود. اون برادر معلول و نابینا هم سر جاش نماز شب میخوند و گریه میکرد.... 🌷 بنده وقتی این خاطره رو شنیدم گفتم پس عجیب نبوده که توی یه چنین خانواده ای یه چنین پسری بزرگ بشه و با شهادتش افتخاری برای تشیع بشه...