محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در فلافل فروشی جوادین کار می کرد و چه در زمانی که مهاجرت به نجف کرد، و برای لوله کشی به خانه برخی از اهل نجف می رفت، مراقب چشمش بود این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و چفیه اش را روی صورتش می انداخت. می گفت: از وضعیت حجاب خانم ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی توانم سرم را بالا بگیرم. معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند،از لحاظ معنوی خیلی عقب می افتد و راه شهادت بسته می شود. شهید محمد هادی ذولفقاری 👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید 🆔@pelehpeleh_ta_shahadat ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄