معروف بود به امام شنبه تا جمعه. آرام و قرار نداشت. یک ساعت دیدار عمومی داشت و به کارهای مردم رسیدگی میکرد، ساعت بعد در استادیوم بود، کنار جوانان. شب که میشد از خوابگاه دانشگاه سردرمیآورد.
مریمالسادات آلهاشم، دختر امامجمعهٔ شهید تبریز، تعریف میکند: «با وجود فاصله و مسئولیت سنگین پدر، شبی نبود که تماس تلفنی نداشته باشند و صحبت نکنند.
پدرم بهخاطر شغلش خیلی مأموریت بود ولی هیچوقت نشد که به خانه بیاید و بگوید خستهام.»
محمدمهدی، پسر شهید آلهاشم هم میگوید: وقتی پدرم ارتشی بود، ما در محلهٔ مسکونی نیروهای مسلح زندگی میکردیم. پدرم مخصوصاً اسم من را در مدرسهای بیرون شهرک ثبتنام کرد و گفت که دوست ندارم بهخاطر اسمورسم من، کسی ملاحظه تو را بکند.
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔
@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄