🔴 آیا برای من راه توبه باز است؟ ♦️ هنگامی که اهل‌بیت (ع) وارد شام شدند پیرمردی به نزدیکی اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و امیرالمؤمنین را بر شما پیروز ساخت.» 🔴 امام سجاد (ع) به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.   ♦️ فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی؛ بگو جز مودّت خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.» ♦️ گفت: «آری، خوانده‌ام.» فرمود: «ای پیرمرد! ما همان «ذوی‌القربی» هستیم.» ♦️ آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.   ✅ فرمود: «ما همان «ذوالقربی» هستیم. 🔸 آیا این آیه را خوانده‌ای «واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی؛ بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری. ✅ حضرت فرمود: «پیرمرد! آن «ذی‌القربی» ماییم.» 🔸 آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» ♦️ پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی را مخصوص ما ساخته است.» ♦️ راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟» ✅ امام سجاد (ع) فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان پیامبر خدا ما همان‌هاییم.» ♦️ آن مرد گریست. عمامه‌اش را از سر افکند، سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟» ♦️ فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.» ♦️ این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند. [۱] 📚 پی نوشت: [۱]. لهوف، ص ۲۱۱، مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱