بخش سوم:(قفقاز) ✍ اهمیت اتصال بندر چابهار به اوراسیا در کمربند هارتلند مکیندر معتقد بود که راه‌آهن میتواند آسیب‌ناپذیری هارتلند را در برابر تهاجم زمینی از بین ببرد. از آنجایی که اوراسیا تحت پوشش شبکه گسترده راه آهن قرار گرفت، شانس بسیار خوبی وجود داشت که یک کشور قدرتمند قاره ای بتواند کنترل سیاسی خود را بر دروازه اروپای شرقی به خشکی اوراسیا و شرق جهان از طریق این کمربند گسترش دهد. به قول مکیندر، «کسی که بر اروپای شرقی حکومت می‌کند، به هارتلند فرمان می‌دهد.» اتحاد روسی و آلمانی. قبل از سال ۱۹۱۷ هر دو کشور تحت حاکمیت خودکامگان (تزار و قیصر) بودند، و هر دو می‌توانستند جذب اتحادی علیه قدرت‌های دموکراتیک اروپای غربی شوند (ایالات متحده تا زمانی که در جنگ جهانی اول شرکت کرد، نسبت به امور اروپا انزواگرا بود). آلمان می‌توانست به چنین اتحادی کمک کند ارتش قدرتمند و قدرت دریایی بزرگ و رو به رشد این کشور می‌توانست کمک شایانی به این موضوع نماید. البته این صرفا یک تحلیل خواهد بود که ورود شوروی به جنگ دوم را باید جلوگیری از اتحاد مجدد دو قدرت بزرگ برای ایجاد شکاف در جزیره جهانی در آینده باشد. امروز روسیه با اتصال مسیر ریلی به ایران از طریق ارمنستان به دنبال احیای امپراطوری شرقی در اتصال به امپراتوری شرق آسیا و چین می باشد. این امر تنها از طريق ژاندارم جدید خاورمیانه یعنی ایران و از طريق پتانسیل بزرگ بندر چابهار امکان پذیر می باشد. به هر حال نظریه هارتلند نشان می دهد که جزیره جهانی پر از منابعی است که باید مورد بهره برداری قرار گیرد. "هر چند ابتکار ایالات متحده برای باز کردن دسترسی به بازار در آسیای مرکزی نشان می دهد که این کشور برای اکتشاف شرکت های انرژی چند ملیتی زا هدف گرفته است. اما با خروج از افغانستان قدرت ایران و تسلط شرق بر منابع هارتلند را پذیرفته است و تنها راه کنترل قدرت ایران و تسلط بر کمربند هارتلند را تجزیه ایران میداند. رسول بلاغی اینالو عضو هیأت علمی دانشگاه سلمان فارسی http://eitaa.com/akh_moq_is