.. بی‌درد‌نامه بی‌درد و بی‌خیالم ، صاحبدلان خدا را کم کرده روی بنده ؛ آن روی سنگ‌پا را یار پزشکیانم ، نادان و خوش زبانم دادم به باد بدجور ؛ ایران بینوا را باشد علیهِ مسعود ؛ اینک فضای ایران من میدهم به زودی ؛ تغییر این فضا را برجام گَندِ من بود ، آری پسند من بود در دولت رئیسی ؛ گَندَم شد آشکارا در کوی انتخابات ؛ ما را گذر ندادند شاید دهد ادامه ؛ مسعود گَندِ ما را آسایش دو گیتی ؛ تفسیر این دو حرف است با دوستان خشونت ؛ با کدخدا مدارا دیگر رمق نمانده ، افتادم از کت و کول تطهیر کرده‌ام بس ؛ آن شیخ ناقلا را پُررویی نجومی ؛ در خون من زند موج یارب مگیر از من ؛ این درد بی‌دوا را در عرصه سیاست ، کارم دگر تمام است من میروَم از این پس ، در کار کشک و قارا .