..
بیدردنامه
بیدرد و بیخیالم ، صاحبدلان خدا را
کم کرده روی بنده ؛ آن روی سنگپا را
یار پزشکیانم ، نادان و خوش زبانم
دادم به باد بدجور ؛ ایران بینوا را
باشد علیهِ مسعود ؛ اینک فضای ایران
من میدهم به زودی ؛ تغییر این فضا را
برجام گَندِ من بود ، آری پسند من بود
در دولت رئیسی ؛ گَندَم شد آشکارا
در کوی انتخابات ؛ ما را گذر ندادند
شاید دهد ادامه ؛ مسعود گَندِ ما را
آسایش دو گیتی ؛ تفسیر این دو حرف است
با دوستان خشونت ؛ با کدخدا مدارا
دیگر رمق نمانده ، افتادم از کت و کول
تطهیر کردهام بس ؛ آن شیخ ناقلا را
پُررویی نجومی ؛ در خون من زند موج
یارب مگیر از من ؛ این درد بیدوا را
در عرصه سیاست ، کارم دگر تمام است
من میروَم از این پس ، در کار کشک و قارا
.