‌ .. روزگاری خانه هامان سرد بود بردن نفت زمستان درد بود يک چراغ والور و يک گرد سوز زير کرسی با لحافی دست دوز همه خانواده دور هم بودن همه در کنار هم آسوده میخندیدند روی سفره لقمه نانی تازه بود روی خوش در خانه بی اندازه بود قديما عاشقی عالمی دیگر داشت عطر و بوی رازقی يادش بخير . 𝗝𝗢𝗜𝗡☞ ❤️‌ ✦⃟░⃟‌‌‌‌‌‌‌‌✮‎. 📚 https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌 ❖️⃟࿐ ‌♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣ ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ    ❆┈•𝑱𝒐𝒊𝒏 𝑷𝒍𝒆𝒔𝒂𝒆•┈❆ ❥•✦◍❁♥️⃝⃔⭐∞❁◍✦•❥