😭 امام حسین علیه السلام زمان وداع ازاسب فرود آمدوسُکینه رانزدخویش خواند واو رابه سینه چسباند واشک هایش راپاک نمود وفرمود: ای سُکینه! بدان که بعدازمن گریه زیادی درپیش خواهی داشت اماتا هنگامی که جان دربدن دارم،بی این اشک جانگدازت،دلم راآتش نزن! آن زمان که کشته شدم،توکه بهترین زنان هستی،سزاوارترین فردبه گریستن برمنی. 🖤 📚نفس المهموم صفحه ۱۶۰ 🏴 آن زمانی که ذوالجناح به طرف خیمه‌های حرم آمداین را اگر امام نفرموده بود من نمی‌گفتم. ‌آن‌هایی که متوجه بودنددیدند، ذوالجناح صدامی‌زند:«به تعبیرم» وای برامتی که پسردختر پیغمبر‌شان راکشتند. هشتادنفرزن وبچه ازمیان خیمه‌ها بیرون ریختند. اطراف ذوالجناح را گرفتند هرکسی حرفی می‌زند.حضرت سکینه(سلام الله علیها)آمددست به گردن ذوالجناح انداخت،صدازد:«یا جواد أبی»به تعبیرما،ای ذوالجناح، پدرم وقتی ازخیمه‌هارفت، لب‌هایش تشنه بود،بگو ببینم آیاقطرۀ آبی به لب‌های عطشانش رساندند؟ یابا لب‌های تشنه شهیدش کردند؟ از روایات استفاده می‌شود،چون مغیره لعنت الله علیه فاطمه زهرا رادرآن وقت کتک زده است،قنفذ لعنت الله هم زده،خود دوّمی خبیث لعنت الله هم زده است. مثل اینکه جمعی ریختند وفاطمه زهرارا آن‌ قدر زدند تافاطمه (سلام الله علیها)دست ازعلی بن ابی‌طالب (علیه السلام) کشید. یارسول‌الله، یارسول‌الله. من نمی‌دانم آیابرپیغمبراکرم این منظره سخت‌تربود یا آن ساعتی که سکینه آمده است کناربدن پدر(فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ) ویک جمعی ازاعراب ریختند،اطراف او راگرفتند،واو را ازبدن پدرکشان‌کشان جدا کردند... 🖤 🤲 الهی بحق حضرت سکینه فرجنا بظهور مهدی فاطمه سلام الله علیهم