افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 سردارشهید نبی الله علی عسگریان می باشد. مسئولیت : فرمانده گردان جند الله نام پدر: رمضانعلی تاریخ تولد : ۱۳۴۳ تاریخ شهادت : خرداد ماه ۱۳۶۳ محل شهادت : کردستان، دیوان دره روستای نرگسِله نحوه شهادت :اسارت وبعد براثر شکنجه های فراوان دموکرات و کموله مزار شهید : شهرستان فلاورجان، گلزار شهدای شهر زازران سردارشهیدنبی الله علی عسگریان محبت بسیار و عمیق به حضرت امام داشت که ایشان جانشین امام زمان (عج) و از ولایت امام معصوم دو شأن مرجعیت دینی و زعامت سیاسی جامعه اسلامی را دارا است و از این رو ولایت حضرت امام را به عنوان فقیه جامع الشرایط پذیرفته و به لوازم آن پایبند بود و اطاعت و پیروی از ایشان را بر خود واجب می دانست و اعلامیه های حضرت امام را بین مردم توزیع می کرد و به رو شنگری مردم می پرداخت او قبل از پیروزی انقلاب سفری به قم داشت که از چگونگی فعالیت های انقلابی خبردار شود. او در زمان پیروزی انقلاب با شعار نویسی و پارچه نویسی به جمع تظاهر کنندگان خیابان های اصفهان پیوست و روزی هم به فکر نوشتن شعار مرگ بر آمریکا به زبان انگلیسی افتاد که با خود به میدان امام اصفهان برد و بین تظاهر کنندگان حمل نمود. شهیدوالامقام در سال ۱۳۵۸ به فرمان تاریخی حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل بسیج به عضویت در آمد و فعالیت های خود را به طور شبانه روزی ادامه داد. تا زمانی که امام فرمان حضور در جبهه ها را صادر نمود؛ سر از پا نمی شناخت و به آن به دیده ی تکلیف نگریست و تلاش کرد تا هرچه زود تر بی چون و چرا و البته آگاهانه به تکلیفش عمل کند. لذا برای فرا گیری آموزش به پادگان آموزشی غدیر اصفهان عزیمت نمود وپس از گذراندن دوره آموزشی با دل و جان و نور امید ، امید وارانه بدون هیچ اجباری با عشق به اسلام از قدرت ایمان و قوت روحی امام روحیه گرفت و در مقابل تجاوز گران و حامیان شرقی و غربی اش به جبهه میرود و در حماسه بزرگ دفاع مقدس با دیگر رزمندگان ، با انگیزه دفاع از مکتب ، انقلاب ، عزت سرزمین خویش با اعتقاد راسخ به درستی و بر حق بودن راهش در مقابل هجوم و تجاوز گسترده دشمن دفاع می کند. در تاریخ ۱۵/۰۶/۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران ، این نهاد مقدس درآمد و طولی نکشید برای دفاع از عزت الهی مردم ایران در بیت حضرت امام (جماران) مدافع حریم ولایت با پیر جماران میثاق خون بست و شاگرد مکتب خمینی در مدرسه ی عشق و شهادت و مایه ی قوت قلب مدافعان حریم ولایت شد. او در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۶۰ به سیره پیامبر عمل می کند و تشکیل خانواده میدهد که ثمره این پیوند یک فرزند دختر می باشد. فرزندش شش ماه بیشتر نداشت که پس از پایان ماموریت از بیت حضرت امام به کردستان اعزام شد. و در مدت ۳ ماه با مزدوران کموله و دموکرات مقابله کرد و سپس عازم دیار جبهه های جنوب برای شرکت در عملیات رمضان و والفجر۲ شد. شهید عسکریان با اعتقاد و باور های دینی و اسلامی ای که در روح و جان داشت به صورت داوطلبانه و مشتاقانه مجددا به جبهه های نبرد رفت و با انگیزه و توان روحی برای دفاع در سختی ها و ناملایمت های جنگ به پایداری و استقامت به آن روح شجاعت نبرد و امید به پیروزی در عملیات رمضان رشادت هایی از خود به یادگار میگذارد. شهید با همت بلند ، تواضع و فروتنی ای که ازدیگران ربوده بود در اوایل سال ۱۳۶۲ دوباره عازم کردستان شد و درس هایی که در مکتب عاشورایی آموخته بود و همه ی ارزش های اخلاقی که با کربلا ی سرور آزادگان تطبیق داشت در گردان جند الله درعملیاتی دریکی از روستاهای دیوان دره (دواق) پس از ساعت ها مقاومت در یک نبرد نابرابر بدست گروهک کمله و دموکرات به اسارت گرفته می شود. شهید علی عسکریان همانند شیر دربند سنگ دلان روباه صفت ،که قساوت و ددمنشی را به اوج نهایت رسانده بودند شجاعت و دلاورمردی را ازکف نداد وبدون اینکه ترسی دردل خودراه دهد،دربرابرسختی هاایستادگی نمود،وهیمنه و غروردشمن را در هم شکست و به مدت پنج ماه همه ی شکنجه ها را تحمل نمود و با زمزمه این رهنمود سالار شهیدان که می فرمود : (انَّ کانَ دینَ محَمَّد لم یستَقِم الی بقتلی غیا سُیوفَ خذینی) آن چنان رعب و وحشت در دل جنایت کاران افکند که تصمیم به اعدام آن گرفتند و آن را به همراه دو نفر از همرزمانش در روز میلاد قائم آل محمد (ص) با پای برهنه و کوله بارزیادی ازوزنه درکوهستان ها ی کردستان ،کیلومتر ها پیاده روی راطی می نمایدودرروستای نرگسله طی یک دادگاه نمایشی او را به اتفاق همرزمانش به شهادت می رسانند و ازکوثرزلال آب حیات می نوشند.که پس از شهادت توسط مردم آن روستا دفن می گردند که با فعالیت های مجدانه و خستگی ناپذیرپدرو برادر،سپاه دیوان دره و اهالی آن روستا پیکر مطهر شهید به زادگاهش انتقال میابد ودرمیان غم و اندوه و استقبال بی نظیر مردم شهر زارزان تشییع و قطعه ای از خاک گلستان شهدای این شهر پذیرای جسم پاکش می شود.