🌹 قبل از عملیات محرم در زبیدات عراق مستقر بودیم. به مقر آمد و چند بیت از فضیلت شهـدا و شهـادت برای مان خواند. بعد از آن به شش نفر از ما گفت: «شما باید برای ساختن سنـگر کمین، جلو بـروید.» و به هـر نفـر از مـا دو عـدد نارنجـک داد. گفتم: «نفـری دوتـا نارنجـک! آنهـم در آن موقعیت خطـرناک؛ کم نیست حـاجی؟!» گفت: «آیة الکـرسی بخوانید که بهترین سـلاح است.» سپس بـه هـرکـدام، یک قــرآن جیبی داد و گفت: « انشـاالله با توکـل به قـرآن، موفـق می شوید.» 🔹 به جلو رفتیم و با بیل و کلنگ و سرو صدای زیـاد سنـگر را سـاختیم. وقتی برگشتیم، گفـت: «هیچ میدونید چه کـار بزرگی کردید؟ دورتا دور شما پُراز عراقـی بود و اصلا متوجه سر و صدای شما نشدند.اینو بدونید که قرآن همیشه محافظ شمـاست.» 🎙: راوی عباس فخـاری 📚 مجموعه سیمای افـلاکیان / ش ۱۱ 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo