🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا (س)🌺 💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش پنجم) 💠شهادت 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨سید داخل بیمارستان بود. طلبه جوانی چفیه ای بهم داد و گفت: «این چفیه را ببرید و به بدن سید بزنید تا تبرک شود و برای من بیاورید.» چفیه را برایش تبرک کردم و آوردم. دیدم رفت داخل حیاط بیمارستان. نشست و چفیه را پهن کرد. چندتکه نان خشک را خرد کرد و روی چفیه ریخت! از او پرسیدم: «چه می کنی!؟» دارد زد و رفقا را صدا زد و گفت: «هر کس می خواهد نور سید با خون و بدنش اجین شود، بیاید و تکه ای از این نان خشک را بخورد. این چفیه متبرک به بدن سید است.» رفقا هم گرد او جمع شده و مشغول خوردن نان شدند. 👈🏻ادامه دارد... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 182 الی 183 نا. جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo