#سیره_شهدا
شب دهم عملیات بود ، توی چادر دور هم نشسته بودیم ، شمع روشن بود ، صدای موتور آمد ، چند لحظه بعد کسی وارد چادر شد .
تاریک بود ، صورتش را ندیدیم ، گفت ، توی چادرتون یه لقمه نون و پنیر پیدا می شه ؟!!
از صداش معلوم بود خسته است ، بچهها گفتند ، نه چیزی نداریم !!
رزمنده خوش سیما و دوست داشتنی با لبخند از پیشمان رفت .
از عقب بیسیم زدند که حاج مهدی نیامده آن جا ؟!
گفتیم ، نه !
گفتند ، یعنی هیچ کس با موتور نیامده اون طرف ؟!!!!!
#سردارشهیدمهدی_باکری
📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص46
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅
@piyroo