🍂🍃🌸🍂🍃✨
🍃🍂🌸🍃
🍂🍃🍂
🌸🍃
✨
🔰همسر آقا بانو و مادر مرتضی را به ایشان معرفی کرد و آقا نیز لبخندی زده و گفتند : عجب پس آن موقع تا حالا پسر شما پیش من بوده است. ماجرا از این قرار بود که وقتی آقا از پله ها پایین می آمدند با دیدن محمد او را به اتاق خود می برند و با او بازی می کنند و به او عیدی می دهند.
🔰دیدار کوتاهی صورت گرفت و ایشان برای نماز به اتاق خود رفتند. بانو به همسرشان گفت: اگر
#مرتضی متوجه شود که محمد آقا را دیده است ناراحت می شود اگر اجازه بدهید
#مرتضی را هم بیاورم و به این ترتیب
#مرتضی را نیز به بیت آوردند.
🔰
#مرتضی با دیدن آقا گفته بود: آقای خامنه ای چرا به خانه نمی آیید و او هم جواب داد آدرس خانه را به حراست بده حتما یک روز به خانه شما می آیم.
🔰این قضیه را محمد برای مادر تعریف کرد.
مدتی از این قضیه گذشت، شب چهارشنبه سوری بود که وعده ای که داده بودند به تحقق پیوست و آقا برای دیدار با خانواده
#مرتضی راهی خانه آنها شدند و با بچه ها بازی کردند و به آنها گفتند که حرف مادر را گوش کنید و در راه خدا باشید.
🔰بچه ها که احساس صمیمیت می کردند پا را از بازی کردن فراتر گذاشتند و محمد عکس ایشان را طلب کرد و آقا پرسید: عکس چه اندازه ای می خواهی و او خیلی مودبانه گویا که با پدربزرگش سخن می گوید، گفت: هر اندازه که خودتان صلاح می دانید و چند روز بعد خواسته محمد اجابت شد.
#روحش #شاد و
#یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✨
🌸🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃🌸🍂
🍂🍃🌸🍂🍃✨