ساکن روستا بودیم با 3 تا بچه! به اسماعیل گفتم ، بسه دیگه جبهه نرو !! دلش شکست !! ، شب خواب حضرت زهرا (س) را دیدم ، فرمودند ، مانعش نشو !! بعد از شهادتش هم کنارم بود ، در مشکلات کمکم می کرد . یادم هست یکبار مشکل مالی داشتیم ، به خوابم آمد و گفت ، خرجی شما را فلان جا گذاشته ام ، بردارید.... 📕 ستارگان خاکی ، ج22ص93 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @piyroo