سیره عملے 🍃 به سنگر تڪيه زده بودم و به خاك‌ها پا مےڪشيدم. اجازه نداده بود بروم عمليات✌️. مرا باش با ذوق و شوق رو لباسم شعار نوشته بودم😒. فڪر ڪرده بودم رفتنے هستم🕊.داشت رد مے‌شد. سلام و احوال‌پرسے ڪرد🙂. پا پے شد ڪه چرا ناراحتم😒. با آن قيافه‌ي عبوس من و اوضاع و احوال،‌ فهميده بود موضوع چيه🙁. صداش آرام شد و با بغض گفت«چيه؟ ناراحتے ڪه چرا نرفتے عمليات؟😒 خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقيه. بقيه هم رفتند و برنگشتند.»😭😔 و راهش را گرفت و رفت.💔 🌹 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo