تا من و زنم وارد خانه خواهرم میشدیم سرش را زیر می انداخت و با یک احوال پرسی خشک و خالی میزد به چاک.
خیلی بهم برمی خورد ،یعنی چه؟
ناسلامتی مهمانی گفته اند؟ بزرگتری گفته اند ؟ کوچکتری گفته اند؟ این دیگه چه ادا و اطواری بود؟
تا اینکه یک روز خواهرم زنگ زد و گفت: داداش قدم ات روی چشم ، ولی اگه خواستی بیای خونه من به زن ات بگو چادر سرکنه
اینجوری آقا محسن معذبه...
🖍 سید یاسر حسینی دایی همسر شهید محسن حججی
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo