شبي كه فردايش پیش کنگره شهدای کردستان و کنگره نهایی شهدای مریوان برگزار ميشد به من زنگ زد و گفت: در مراسم شركت كن و مادر را هم با خود بيار.
به همراه مادرم راهي مريوان شديم و در مراسم شرکت کردیم. خستگی در چهره اش موج مي زد. از تلاش چند ماهه اش خبر داشتم اما از او پرسيدم: چرا اينقدر خسته ايد؟ پاسخ داد: مراسم شهداست و بايد در خور شأن شهدا هم باشد. مراسم به بهترين شكل برگزار شد. بعد از مراسم در مهمانسرای سپاه به ديدن ما آمد. پایین چادر مادرم را گرفت و بوسید و به او گفت: دعا كنيد امسال-سال ۹۸- به دیدار شهید عزیز "ورمقانی" بروم.
فرزند شهید ورمقانی میگوید سردار شكيبا سليمي در آن سال شهید نشد اما درروز ۱۶ ارديبهشت٩٩ که شنیدم با زبان روزه به آرزویش رسید و بدست اشرار شهید شد، در سوگش گریستم . ولی او به آنچه حقش و آرزویش بود رسید و به ديدار پدرم و ديگر شهدا رفت.
🌹شهيد_شكيبا_سليمي
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo