💢طلبه شهید مهدی گوهری
مادر، چشمان نیمهباز مهدی را مینگریستو خود، از آن زمان که دکترها از کودک قطع امید کرده بودند، دیگر طاقت ایستادننداشت. کنار تخت نشسته و سر به زانوی غم نهاده بود. ناگاه در خواب و بیداری، قامتسبزپوشی نورانی را دید که آرام آرام به سوی تخت میرفت. ظرف آبی در دست داشت و چندقطرهای در دهان مهدی چکاند و بدین ترتیب زندگی مهدی کوچک در پناه آن مرد آشناادامه یافت. از همان کودکی، آثار بزرگی در چهرهاش نمودار بود و به نماز و مسائلمذهبی بسیار اهمیت میداد. با پایان تحصیلات راهنمایی، مهدی نوجوان ـ که علاقهزیادی به اهلبیت – علیهالسلام- و معارفناب ایشان داشت ـ فارغ از دنیا و مافیها، به حوزه رفت و حجرهنشین کوی دوست گشت.نزد فرزانگان مدرسه «آیتالله یثربی» و «ولیعصر قم» مشق علم و ادب نمود.
شهید گوهری، آن زمان که خود را آمادهحضور در میادین جنگ و آتش دید، درنگ نکرد و با دستبردن در شناسنامه، راه حضور درمیعادگاه عشّاق مجنون را بر خود هموار کرد. عملیات والفجر ۱۰ آغاز شد و بار دیگرفرزندان روحالله، جلوهای دیگر از شور حماسه و ایثار را در مسلخ کربلایی به تصویرکشیدند. گردان علی بن ابیطالب لشگر نجف اشرف، در این عملیات بسیار حماسه آفرید وبرگی خونین در تاریخ پرافتخار کاشان و آران رقم زد. مهدی در این عملیات، رزمی قاسمواررا از خود بهجای نهاد و سرانجام در حلبچه، چند روز قبل از بهار طبیعت، بهاری تازهو جاودان را جشن گرفت. سرتاسر پیکرش لبریز از عیدی ترکش بود که ناز نگاه دوست بهکرشمه نگاهی، روح پاکش را میهمان بهشت برین کرد. چند روز بعد در دوم فروردین ۶۷ درباران آسمان و چشمان مردم آران، پیکر نازنین این طلبه مخلص تشییع و در گلزار شهدابهخاک سپرده شد.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄