‍ ‍ ‍ ‌ (ع) 🏵با مصطفی که مشهد میرفتیم بجای دعاخوندن زیاد از روی کتاب دعا، می نشست و مدتها خیره میشد به گنبد طلای امام رضا(ع)... 🎗چشماش خیره و معلوم نبود چه چیزایی داره تو دلش به آقا میگه یا داره چه قول و عهدایی میبنده... ولی هرچی که بین خودش و امام رضا(ع) میگذشت... به چه جاهایی رسوندش... به شهادت... ✍به روایت: https://eitaa.com/piyroo