🕊🌺 در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد☝️ آقا مهدی نسبت به اطرافش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد.👌 در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند،❗️ تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد.😔 آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن و خودش را به سرعت به موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند.✅ از دیگر خاطرات من به اتوبان کرج بر می گردد، در مسیر تهران – کرج پشت ترافیک ایستاده بودیم که پسر بچه دستفروشی به آقا مهدی گفت که “عمو تو را خدا کمک کن،😊 بیسکوئیت هایی که می فروختم را مأمور شهرداری گرفت و با خودش برد” ، آقا مهدی ناراحت شد و بلافاصله پیاده شد و همراه پسربچه رفت تا مأمور شهرداری را پیدا کند.💔 ع❤️ https://eitaa.com/piyroo