💠رهبرانقلاب: من، روزیکه این عزیزان به سمت این جایگاه جهاد و شهادت و فداکارى حرکت میکردند، آنها را از نزدیک دیدم. در نزدیکى کرخه نور، شهید عزیز، حسین آقاى علم‌الهدى و بقیه‌ى جوانانى را که همراه او بودند و با دست خالى، بدون تجهیزات، اما با دلى سرشار از عشق و ایمان به پروردگارر به این طرف میآمدند، ملاقات کردم. واقعاً وقتى انسان آن جوانان را میدید که با عزم راسخ به قلبِ دریاىِ دشمن میزدند، گویى یک بار دیگر صحنه‌ى کربلا را به چشم خود مشاهده میکرد. آن روز شاید عدّه‌ی این جوانان، بیست الی سی جوان با دست خالی؛ اما با دل استوار از ایمان و توکّل به پروردگار. در این‌جا، در این بیابانها، چند هزار تانک و نفربر زرهی از دشمن مستقر بود. آن جمع کوچک، برای مقابله با این جمع علی‌الظّاهر بزرگ می‌آمد؛ با ایمان به خدا و با توکل؛ آن‌گونه که حسین‌بن‌علی با جمع معدود، در مقابل دریای دشمن ایستاد، قلبش نلرزید، اراده‌اش سست نشد و تردید در او راه پیدا نکرد. این جوانان، واقعاً همان‌طور بودند.من در همین‌جا، از شهید علم‌الهدی پرسیدم: شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که این‌گونه مصمّم به جنگ دشمن می‌روید؟ دیدم اینها دلهایشان آن‌چنان به نور ایمان و توکّل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند.حرکت کردند و رفتند. آنها خواستار جهاد در راه خدا و پذیرای شهادت در این راه بودند؛ چون می‌دانستند حقّند. شهدای ما در هر نقطه‌ی این جبهه‌ی عظیم، با همین روحیه و با همین ایمان، جنگیدند! ۷۵/۱۲/۲۰