هرشب خواب تشییع جنازه عظیمی را می‌دیدم که شهیدش حسین نبود؛ اما این خواب هرشب تکرار می‌شد. 😔 تا اینکه روزهای آخر خواب دیدم یکی از شهدا خودش را «حسین بواس» معرفی کرد. او لباس‌های حسین را برایم آورده‌بود. بیدار که شدم نامش را سرچ کردم. دیدم بله یکی از شهدای خانطومان است.😭 آنقدر استرس داشتم که شب‌ها گوشی موبایل را روی قلبم می‌گذاشتم که نکند حسین پیام بدهد و من نفهمم. روز مادر و تحویل سال باهم حرف زدیم و تبریک گفت. مدام می‌گفت نگران نباش. اما آخر خبر شهادتش را خودم در همین کانال‌های تلگرامی خواندم.»💔 روایت مادر شهید حرم 🌷 🕊 https://eitaa.com/piyroo