پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»
عابد پرسید: «چکار باید بکنم؟»
شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.»
عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.»
شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت می کنم.»
عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.
می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای می کند: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.»
یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.(1
1- تفسیر منهج الصادقین