🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺 🌸 📡 @pm_Basirat 💯 ❣﷽❣ 9⃣ موسي(عليه‌السلام) تصميم گرفت: به سوي سرزمين«مدين» كه شهري در جنوب شام و شمال حجاز بود و از قلمرو مصر و حكومت فرعونيان جدا محسوب مي‌شد برود. اما جواني كه در ناز و نعمت بزرگ شده و به سوي سفري مي‌رود كه در عمرش سابقه نداشته ، نه زاد و توشه‌اي دارد، نه مركب و نه دوست و راهنمايي، و پيوسته از اين بيم دارد كه مأموران فرا رسند و او را دستگير كرده، به قتل رسانند. وضع حالش روشن است. گرچه سفري طولاني بود و توشه راه سفر را به همراه نداشت، ولي در اين راه، يك سرمايه بزرگ همراه داشت وآن سرمايه ايمان و توكل بر خدا ! لذا هنگامي كه رهسپار شهر مدين شد گفت: اميدوارم كه پروردگار مرا به راه راست هدايت كند. موسي(عليه‌السلام) چندين روز در راه بود و سرانجام فاصله بين مصر و مدين را در هشت شبانه روز طي كرد، در اين مدت غذاي او گياهان بيابان و برگ درختان بود و بر اثر پياده روي، پاهايش آبله كرده بود، كم كم دورنماي شهر مدين در افق نمايان شد و موجي از آرامش در قلب او نشست. نزديك شهر رسيد، گروهي از مردم را در كنار چاهي ديد كه از آن چاه با دلو آب مي‌كشيدند و چارپايان خود را سيراب مي‌كردند. در كنار آن‌ها دو دختر را ديد كه مراقب گوسفند‌هاي خود هستند و به چاه نزديك نمي‌شوند، وضع اين دختران با عفت كه در گوشه‌اي ايستاده‌اند و كسي به داد آن‌ها نمي‌رسد و يك مشت جوان گردن كلفت، تنها در فكر گوسفندان خويش‌اند و نوبت به ديگري نمي‌دهند، نظر موسي(عليه‌السلام) را جلب كرد. ... 🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌸 🔻ڪانال تجلّـــی بصیرتـ❀ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/59768832C1d9f2f95e4 🌸 🍃🌺 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺