✳️ چله به نیابت از : •┈┈••✾❀♡❤️♡❀✾••┈┈• شــهید کربـلا عابس ابن ابي شبيب •┈┈••✾❀♡❤️♡❀✾••┈┈• عابس ابن ابي شبيب شاكري: مردي اهل كمال، زهد و ورع بود.بسيار زنده دل و شب زنده دار بود. هنگامي كه مسلم نامه💌 امام(عليه السلام) را خواند عابس گفت: من نمي دانم در دل ديگران چه مي گذرد و وعده فريبنده نمي دهم اما اگر دعوتم كنيد اجابت مي كنم و با دشمنان شما مي جنگم. روز عاشورا در برابر امام(عليه السلام) ايستاد و گفت: نزد من كسي عزيزتر💓 از تو نيست.اگر قدرت داشته باشم كه ظلم را با چيزي عزيزتر از جان و خونم دور كنم چنين خواهم كرد. سلام بر تو اي اباعبدالله من شهادت مي دهم بر هدايت شما و پدرتان استوارم.پس به ميدان آمد كسي جرات ميدان او را نداشت پس به دستور ابن سعد او را سنگباران كردند.پس عابس زره از تن بيرون آورد و حمله نمود پس 200نفر را بكشت.ديگر طاقتي براي او نمانده بود.محاصره اش نمودند و سر از تنش جدا نمودند. همه مي گفتند من او را كشتم پس ابن سعد براي خواباندن نزاع گفت: او را يك نفر نكشته است.پس سر او را بسوي خيمه امام(عليه السلام) پرتاب كردند. 🌸🍃 ┅═════️◇◈◇ 🏴 @khairolbashar 🏴 ◇◈◇═════┅