🔰طلا که پاک است ... ! 🖍غلامرضا تدینی راد لحظه اي درنگ بايد، کجا چنين شتابان که مقصد اينجاست و شايد تکاپوي ما چيزي ديگر. ديدن برگه اي کوچک پشت شيشه خودروي سواري در خيابان، حکايت از آن داشت خانواده اي، فرزند دلبندشان را از دست داده اند. اين تصوير، دردآور است؛ هر رهگذر با افسوس سري تکان مي دهد و نجوا مي کند: الهي هيچ پدر و مادري داغ فرزند نبيند. در کوچه ها و خيابان ها هم آگهي هاي تسليت با متن نوشت هاي غم انگيز بي شمارند و دل آدم را درد مي آورند. ما گاهي خودمان آگهي مي گذاريم که مصيبت مرگ عزيزي، کمرمان را شکسته و سخت داغداريم . آگهي هاي مرگ هر روز صادر مي شوند و اين طور به نظر مي رسد تعدادشان بيشتر از آگهي هاي تولد، ازدواج، جشن و سرور است. چرا بايد اين طور نظر برسد؟ مي توانيم در صفحه دل هر روز آگهي زندگي و بودن با واژگاني از جنس اميد، مهرباني، وفا، صفا و معرفت بگذاريم؛ حرف هاي خوب بزنيم و مثبت و پر انرژي باشيم. با آگهي هاي زندگي به خودمان و ديگران ثابت مي کنيم تکيه گاه محکمي براي هم هستيم و اطرافيان، آشنايان، همشهريان و هموطنان مان تنها نيستند؛ چون ما هستيم و تنهاي شان نمي گذاريم. مرگ حق است. اما تا زنده ايم بايد زندگي کنيم و جاي ذکر حسرت ها، شکر نعمت ها بگوييم. بايد و بايد براي خوب بودن، خوب ماندن و خوب شدن که معناي حقيقي زيبايي است از غفلت ها دوري کنيم و فرصت هاي بي شمار با هم بودن را قدر بدانيم. نکند جاي آگهي هاي زندگي، آگهي هاي مرگ در کوچه هاي شهر و پس کوچه هاي دل مان جولان دهند و از آن بدتر، آگهي هاي خطرناک مرگ هاي نامرئي و تدريجي است. مراقب باشيم سکوت بي اندازه و درگيري بي مقدار در خلوت فضاي مجازي يعني همان غفلتي که آگهي مرگ تدريجي را صادر مي کنند. عمر کوتاه است و وقت طلا و طلايي که پاک باشد حاجتش به خاک نخواهد بود. دانا قدر مي شناسد و شيدايي است که مي داند طلا، سنگي است که همتا ندارد . وزن و آگهي امروز و هر روز زندگي ما، به عياري است که طلاي خود را از آن مي سازيم. حرف از فرصت است و غنيمت و ما مي توانيم در دنياي پر زرق و برق مجازي هم خالق طلا باشيم نه گرفتار بلا. بلايي که در آن رنج مرگ تدريجي احساس و عاطفه و خامه وجودمان، نامه اعمال مان هم مي شوند. مباد گرفتار گرداب شرم‌ناکي شويم که با دست خود سر خودمان آورده ايم. ما هستيم، بوده ايم و خواهيم بود. شايد خيلي ها بخواهند، نباشيم و هيچ نگوييم. باور و اعتقاد مان به وزن طلا بودن و اقتدارمان است. ما تا آخر ايستاده ايم و در آگهي زندگي خود هر روز به رخ مي کشيم ذوق و شوق و طراوت زندگي و زنده بودن مان را. https://eitaa.com/policekhorasan_razavi