ای چراغی! بلند باد نامت، بزرگ باد حماسه هايت، جاودانه باد خاطره هايت
گروه فراجا- ای چراغی! مگر نه اينكه در پايان هر دعا به وصل ديدار او رسيدي و سرت را به دامن گرفت به شما چه گفت كه خوشوقتان را به رفتن و پيوستن به او مي دانم چه خواندي، مي دانم كه كجا رفتي، مي دانم دركجايي اي شهید، شما رفتيد و ما لياقت رفتن نداشتيم.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، سرهنگ "حسن خضری" فرمانده یگان ویژه استان خراسان جنوبی بمناسبت سالگرد شهید گرانقدر "اسماعیل چراغی" در یادداشتی نوشت:
با بال كدامين ملك نشستي كه بي امان و شتابان به سوي معبود شتافتي.
اي چراغی! جريان خون سرخ كدام شهيد در وجودت احساس كردي كه رگهايت تحمل آن خون نبود.
تو نام پاكت بر لوح كدام پيامبر نوشته بود كه بر محراب شهادت نشستي و از ماندن توان تحمل آن را گرفتي .
اي چراغی! در نماز شب با خدا چه گفتي كه معبود اين گونه پذيرفت تو را.
هم سخن با كدام امام بودي كه زمزمه هايش ديوانه كرد تو را.
كدام شب حضرت مهدي (عج) را زيارت كردي و بر ما داستان آن ديدار را نگفتي.
تو اي سردار شهيد، خدايت را با ديده بصيرت چگونه ديدي كه عاشقش شدي.
ای چراغی! اي شهيد امنیت چه كردي كه خدا عاشق شما شد و به حضور پذيرفت شما را.
قطرات اشكهايت را پاي كدام بذر ريختي كه لاله شهادت را با اين سرعت بارور كرد.
اي چراغی! آب ديده و خون دل را در كدام بازار فروختي كه نقد شهادت را خريدي.
در كدام باغ به گشت پرداختي كه بذر وجودت اين گونه شكوفا شد.
در زيارت عاشورا با حسين (ع) چه گفتي كه كربلايي و حسيني شدي تو.
نمي دانم تو اسماعيلت را در محضر كبريايي